همیشه آدم منطقی ای و جدی ای بود ،  

 

تو تصمیم گیری هاش ، انتخاباش ،رابطه هاش.

 

حالا اومده  میگه مریم ، 

 

به مرحله ای رسیدم دلم‌ میخواد فقط بشینم باهاش شبو روز حرف بزنم، 

 

اما یه دفعه نگاه میکنم به ساعت، میبینم  ساعت ها گذشته ،

 

بعد به خودم‌ میگم وااای این همه گذشتو من نفهمیدم 

 

 میگم  نکنه  مصداق شعر هُمای شدی ، (لبخند)

 

میگه کدوم شعر ؟ 

 

 لبخندی از ته شیطنت اومد رو لبمو  گفتم : 

 

عمری زِ هر کوی و گذر ، گَشتم‌ که پیدایت‌کنم  

 

حالا که پیدا کردمت بنشین تماشایت کنم  

 

میخواست باز جدی باشه و نخنده و بگه نخیررر ، 

 

اما نتونست ، خندیدُ  گفت  عجب بیتی . این کدوم اهنگشِ؟ 

 

خندیدمو گفتم مبارک باشه ، 

 

از این به بعد صبح روزای شنبه آفتاب یه  جور دیگه اس .

 

و بلند بلند زد زیر خنده . لبخند . 

 

میگه ‌خودتم میبینیم باز میخنده .

 

میگه  فرض کن 

تو دلتنگش بشیو  اما نشه هیچجوره تو یه تایمی  باهاش صحبت کنی چیکار میکنی ؟ 

 

میگم کتابی که‌ بهم‌داده باشه رو میخونم ،

 

میگه مگه کتاب میده ؟ 

میگم یعنی تو عاشق یکی شده باشی نمیخوای یه کتابی که دوست داره رو ازش بگیری ببینی به چی فکر میکنه ؟ 

میگه راست میگیا

 

میگه  خوندن کتاب  تاثیری ام‌ رو دلتنگی داره؟

 

 میگم  نمیخوام هیچوقت کتاب تموم بشه .لبخند  

 

میگه لعنت به تو هیچوقت فکر نمیکردم   پشت این منطق خشکت این همه احساس باشه 

  

دیگه نمیخنده، میگه خبری مریم ؟ 


میگم نه ،  خودت گفتی فرض کن  .همش فرض بود . لبخند . 

 

بازم میخنده معلومه قلبش خوشحالِ . منم خوشحالم براش  خیلییی

 

 

 

حالا که پیدا کردمت ، بنشین تماشایت کنم

، ,رو ,یه ,تو ,باشه ,لبخند ,تماشایت کنم ,که پیدا ,این همه ,پیدا کردمت ,بنشین تماشایت

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت امروز بهترین ها برنامه نویسان و گرافیستان نگاره ی برف نقد کره فیلم آموزشی ریاضی و فیزیک پرده‌ی نقره‌ای دال فیلم Alis roze no